محیط زیست و سلامت شهروندان

گزارش

محیط زیست و سلامت شهروندان

سالانه بیش از یکصد و شصت هزار هکتار از عرصه‎های جنگلی کشور از بین می‎رود. از طرفی نوع دیگری از فرسایش اتفاق می‎افتد که بیشتر شیمیایی است و آن از بین رفتن حاصلخیزی خاک می‎باشد...

امروزه محیط زیست به عنوان یکی از ارکان مهم امنیت در بسیاری از کشورها از جایگاه ویژ‎ه‎ای برخوردار است. دلیل چنین اهمیتی به ارتباط سلامت شهروندان با موضوع پیش گفته باز می‎گردد. همچنین سهم نسل‎های آینده از محیط زیست سالم و حیات گونه‎های زیستی از جنبه‎های دیگر اهمیت این موضوع است.
در چنین نگرشی به محیط زیست و منابع طبیعی، نسل کنونی طبیعت را به مثابه هدیه‎ای از نسل گذشته تحویل گرفته که باید به سلامت به نسل بعدی تحویل دهد.در نگاه به محیط زیست دو رویکرد وجود دارد. رویکردی که انسان و زندگی او را محور اصلی می‎داند؛ در نتیجه هر زمان از محیط زیست بحث می‎شود به گونه کاملا مشخص شرایط زندگی نوع بشر در یک گستره جغرافیایی و مسائل مرتبط به آن مطرح می‎گردد.
در این رویکرد انسان به طبیعت سلطه دارد و تنها بازیگر این عرصه می‎باشد. بنابراین هر زمان از تخریب محیط زیست سخنی به میان می‎آید منظور تغییر در شرایط زیستی نوع بشر است.اما رویکرد دیگری هم وجود دارد که محیط زیست را به عنوان یک مجموعه کامل و به پیوسته می‎داند و این مجموعه هم شامل انسان و هم سایر موجودات می‎گردد.
در نتیجه در این رویکرد زمانی که از تخریب محیط زیست بحث می‎شود منظور یک گستره جغرافیائی با تمام عناصر درون آن است.محیط زیست کشور از منظر هر رویکردی که بررسی شود در وضعیت بسیار نا مطلوب و حتی بحرانی به سر می‎برد. جفائی که در حق محیط ریست کشور در طی چند دهه اخیر صورت گرفته، باعث گردیده سلامت شهروندان به خطر افتد. این مشکل در تضاد با این حقیقت تاریخی است که ایرانیان اولین ملت در دنیا در حفظ محیط زیست بودند و هر گونه تخریب در محیط زیست را گناه بر می‎شمردند.
اما امروزه با آلوده‎ترین کشورها فاصله اندکی داریم.شاخص‎هایی که در تشخیص محیط زیست سالم از محیط زیست ناسالم وآلوده به کار می‎روند، ماهیت جغرافیائی دارند. به بیان بهتر این شاخص‎ها قابل اندازه‎گیری بوده و در زنجیره طبیعت تابعی از شرایط طبیعی حاکم هستند و در صورت پیدایش هر گونه تغییر در وضعیت آنها شرایط طبیعی دگرگون می‎شود.
یکی از مهمترین شاخص‎ها آب سالم است. منابع آب کشور در طی دهه‎های اخیر تحت تاثیر دو گروه عوامل انسانی و طبیعی دچار محدودیت‎های زیادی شده است. کاهش بارندگی‎ها از یک سو و برداشت‎های بی‎رویه از سوی دیگر باعث گردیده حجم آب موجودی در سفره‎های طبیعی کشور کاهش یابد، این کاهش سفره‎ها به گونه‎ای بوده که برخی از دشت‎ها از آب خالی شده و در نتیجه مشکلات دیگر بروز کرده مانند آنچه در برخی از دشت‎های استان‎های همدان، مرکزی، اصفهان، فارس، خراسان رضوی و... اتفاق افتاده است.
در استان همدان خالی شدن سفره‎های زیر زمینی باعث پیدایش فرو چاله شده است. پیامد تلخ تهی شدن منابع آب شیرین کشور بروز مشکلات اساسی برای کشاورزان و همچنین برخی از شهرها بوده و از نظر سلامتی هم مشکلات جسمانی را برای شهروندان ایجاد کرده است، و ناراحت کننده‎ترین قسمت داستان آب ادامه روند پیش گفته و بروز مشکلات بزرگ‎تر در آینده می‎باشد. چه هم اکنون مشکلات جسمی برای برخی از شهروندان در برخی از شهرها بروز کرده که یک هشدار جدی به مسولان امور آب و بهداشت کشور است.شاخص بعدی هوا است.
هوا از مهمترین عناصر زندگی است. هشدار در خصوص آلودگی هوا در کشور به دهه 1340 باز می‎گردد. پس از گذشت 5 دهه از اولین هشدارهای جدی اکنون شهروندان ایرانی در برخی شهرها در میان آلودگی‎ها نفس می‎کشند. این شاخص بارزترین شاخص در تشخیص آلودگی‎هاست. آلودگی هوا همچنین قابل لمس‎ترین نماد ارتباط نامطلوب انسان با طبیعت است. هرساله شهرهای بیشتری در کشور در گرداب آلودگی‎های هوا فرو می‎روند، تلفات ناشی از آلودگی هوا هر ساله رو به افزایش است. شهرهای بزرگ و صنعتی در این میان وضعیت اسفناک‎تری دارند ضمن اینکه با ورود آلاینده‎های جدید مانند بنزین آلودگی شکل پیچیده‎تری پیدا می‎کند و با کاهش بارندگی‎ها و بروز تغییرات جوی مشکل آلودگی هوا پیچیده تر می‎شود.
شاخص سوم در بحث کلی محیط زیست خاک سالم است. خاک به تنهایی ارزش ندارد اما زمانی که وارد روند فعالیت‎های طبیعی می‎شود ارزش پیدا می‎کند. خاک در پایین‎ترین درجه از فعالیت خود می‎تواند رطوبت را در نگه دارد و محل زندگی خاکزیان باشد. خاک برای در امان ماندن از تابش شدید خورشید، مقاومت در برابر وزش تند بادها و حرکت سیلاب‎ها نیازمند پوششی از جنس طبیعت است. این پوشش از علف‎های ریز شروع می‎شود و تا درختان جنگلی را شامل می‎گردد.
به دلیل پاک کردن جنگل‎ها و شخم مراتع در طی چند دهه اخیر فرسایش به یک پدیده نامطلوب غالب در بسیاری از گستره‎های طبیعی کشور تبدیل شده است. هم اکنون ایران در میان کشورهای دنیا رتبه نخست فرسایش را دارد. اگرچه اعداد و ارقام مختلفی راجع به میزان فرسایش بیان می‎شود که دامنه آن از 2 تا 5 میلیارد تن متفاوت است. اما اگر فرسایش در ایران 2 میلیارد تن هم در سال باشد رقم بسیار نگران کننده‎ای است. با تمام هشدارهای ارائه شده هنوز هم مراتع با مجوز و بدون مجوز از بین می‎روند و عرصه‎های جنگلی کشور هم با اجازه و بدون اجازه تخریب می‎گردند.
سالانه بیش از یکصد و شصت هزار هکتار از عرصه‎های جنگلی کشور از بین می‎رود. از طرفی نوع دیگری از فرسایش اتفاق می‎افتد که بیشتر شیمیایی است و آن از بین رفتن حاصلخیزی خاک می‎باشد. این مشکل هم به چند دلیل چون تلاش برای برداشت محصول بیشتر، عدم آگاهی کشاورزان به ویژگی‎های خاک، استفاده از انواع سموم و آفت‎ها... باز می‎گردد.تغییر در کمیت و کیفیت سه عنصر اصلی زندگی: آب، خاک و هوا باعث ایجاد تغییراتی در محل زندگی انسان، خاکزیان، آبزیان و پرندگان می‎شود.
از بین رفتن گونه‎های زیستی یکی از پیامدهای این تغییرات نامطلوب است. به عنوان یک واقعیت تلخ جغرافیائی و زیستی باید اعلام کرد که از تعداد پرندگان و سایر جانوران کشور هر ساله کاسته می‎شود و پیامد نامطلوب کاهش در این مجموعه‎های زیستی اخلال در چرخه طبیعت است.آنچه مسلم است مجموعه اقدامات صورت گرفته که کارشناسی نبوده و ماهیت ضد جغرافیایی داشته‎اند چنین وضعیتی را بر محیط زیست کشور تحمیل کرده است. اقداماتی که احساسی بوده‎اند مانند ساخت بیش از اندازه سد، احداث میان گذر دریاچه ارومیه و برخی دیگر از اقدامات که بیش از آنچه مفید باشند مشکل شده‎اند.آنچه این وضعیت را پیچیده‎تر می‎کند فراموش شدن محیط زیست در هیاهوهای سیاسی است.
در اقلیم سیاسی کشور دغدغه‎ها بسیار متنوع هستند و گستره وسیعی را در بر می‎گیرند اما محیط زیست به گونه جدی جایگاهی در این دغدغه‎ها ندارد. پرسش مهمی که مطرح است اینست که چگونه مساله‎ای با این اهمیت در درجات پائین چانه‎زنی‎های سیاسی و مسائل کلان مدیریتی دولت قرار می‎گیرد. نتیجه این بی‎توجهی‎ها ادامه روند تخریب‎ها و ویرانی در طبیعت کشور است و تخریب محیط زیست تهدید سلامت شهروندان را در پی دارد. ضمن اینکه باید پاسخ نسل‎های آینده را هم بدهیم که ما نه تنها نسل خود را نابود کردیم بلکه به سهم نسل‎های آینده نیز توجه نداشتیم و آن را از بین بردیم.  برای رهایی از شرایط نامطلوب فعلی و اصلاح روندهای خطرناک و اینکه به نسل مسول تبدیل شویم دو گروه از اقدامات را باید انجام بدهیم: در گام نخست اقدامات دولتی که در آنها طبیعت تخریب می‎گردد باید اصلاح شود و دولت از اقدامات مخرب بپرهیزد. در گام بعدی فرهنگ عمومی مردم افزایش یابد و در مورد شرایط حاد محیط زیست روشنگری‎های جدی صورت بگیرد تا شهروندان به اهمیت محیط زیست سالم پی ببرند. برای رسیدن به چنین وضعی باید مقررات تنظیم و قوانین به گونه جدی اعمال گردند.
رهائی از کمند خطرناک شرایط کنونی همت والا می‎طلبد. بدون شک نقش نهادها، سازمان‎ها و گروههای غیر دولتی در این میان بسیار برجسته خواهد بود. تجربه کشورهای دیگر نشان می‎دهد این سازمان‎ها در اعلان دغدغه‎های زیست محیطی و اهمیت به سلامت محیط زیست از دولت و شهروندان موثرتر بوده‎اند. رسیدن به چنین جایگاهی البته با برنامه‎ریزی امکان پذیر است.

سهراب عسگری